قندک مامان
بعد از کلی تاخیر دوباره سلام عسل مامانی تو این مدت حسابی درگیر بودم خاله جونت عقد کرده و ما در تدارک جشن و پاگشا بودیم البته خونه مامان جون آقا داماد خیلی دوست داره زود بیاد خونه ما چند بار هم که خاله رو آورده دم در خونه مون پیاده کنه به خاله گفته:چرا منو دعوت نمیکنید بیام تو. خاله هم بهش گفته: بزار گل پسری دنیا بیاد بعدا آخه من در حال حاضر توانایی مهمون داری به تعداد زیاد رو ندارم از طرف دیگه ما داریم اتاق شما عسلی رو رنگ میکنیم و وضعیت خونه چندان به سامان نیست. قرار بود اتاق شما شازده کاغذ دیواری باشه ولی وقتی رفتیم چند تا طرح دیدیم من تصمیم گرفتم اتاق رو رنگ روغن بزنیم تا شما راحت بتونی در و دیوار رو نقاشی کنی و من بتونم ت...