محمد حسینمحمد حسین، تا این لحظه: 10 سال و 7 ماه و 9 روز سن داره

مامان و محمد حسین

محرم 93

1393/8/19 16:09
نویسنده : زهرا
397 بازدید
اشتراک گذاری

سلام پسر ناز مامان 

خیلی وقت بود که نمیتونستم بیام برات مطلب بنویسم آخه کامپیوترمون مشکل پیدا کرده و نی نی وبلاگ اومدن با گوشی خیلی برام سخته.

فدات بشم که هر روز داری بزرگتر و شیرین تر میشی و مامان برات غش و ضعف میکنه.

از روز تولدت دیگه راه افتادی و الان دیگه خیلی خوب راه میری بدون اینکه زمین بخوری یا از کسی کمک بگیری. 

این مدت یعنی ایام محرم هر شب با هم میرفتیم مسجد حسینیه اعظم و شما اونجا چند تا دوست پیدا میکردی و مشغول بازی میشدی. 

یه شب هم اسباب‌بازی بچه ها رو گرفتی و بهشون پس ندادی،هرچیزی که دست مردم میدیدی که شبیهش رو داشتی فکر میکردی ماله شماست و باید تصاحبش بکنی نیشخند

یکی دو شب تو راه مسجد خوابت برد و مامان تونست یه مقدار از مراسم استفاده کنه.

ت

فدات بشم که اینقدر ناز مبخوابی.

 مادربزرگ من برات سفره حضرت علی اصغر (ع) نذر کرده بود و زنجیر خریده بود مراسم خوبی بود خدا از همه شرکت کننده ها، کسایی که کمک کردن قبول کنه. همینطور شما با اون لباس خوشگلتقلب

ت

انشاءالله که سالیان سال لباس مشکی عزای اقامون امام حسین علیه السلام رو بپوشی و تو مراسم عزاداری شرکت کنی.

 

 

قلب

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)