محمد حسینمحمد حسین، تا این لحظه: 10 سال و 7 ماه و 19 روز سن داره

مامان و محمد حسین

فدای وروجک خودم بشم

1392/5/4 16:17
نویسنده : زهرا
232 بازدید
اشتراک گذاری

سلام قند عسل من

خیلی برات حرف دارم که بگم ولی این مدت اصلا توان نوشتن نداشتم تو دو هفته گذشته طفلک بابا رو خیلی اذیت کردمن به یه اشاره مینشستم گریه میکردمع تا بابایی میومد یه چیز بگه که منو آروم کنه با اون هم دعوا میکردم و از خودم میرنجوندم خلاصه مامان حالش زیاد خوش نبود.

شما بلاچه مامانی, عسل خان خودم, میدیدی مامان نگران و دلگیره, کمتر ورجه ورجه و بازی  میکردی, تحالا حال مامانی بد. شما هم که تکون هات کم میشد مامان بدتر استرس میگرفت. شبها رو تا صبح نگران شما 

یه دندون درد عجیب و غریب هم اومده بود سراغ مامانم چون نگران بودم مبادا برا شما اتفاقی بیافته دکتر هم نمیرفتم. خلاصه مجبور شدم برم دکتر و یه پانسمان کنم تا وقتی شما اومدی برم حسابی درستش کنم البته دکتر گفت ضرر نداره ولی دلم راضی نشد.

و اما, رفتم سونو و شما قند عسل خان خودم رو دیدم قربون پاهای نازت بشم که اینقدر خوشگل بود تو سونو 28 هفته گی همه چی نرمال و طبیعی بود. خدا رو صد هزار مرتبه شکر , انشالله همیشه سالم و سر حال باشی

خوب به خاطر ماه رمضون خرید سیسمونی شما متوقف شده چون همه بعد از ظهر ها بی حال هستن و در عالم خواب ت

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (9)

مامان ثریا
4 مرداد 92 19:41
سلام عزیزم خوبی؟ مرسی عزیزم به یادم بودی
میدونی منم این روزا اصصصصصصصصصلا حالم خوب نیست روزی دو بارو حتما گریه میکنم گاهی همسرب بیچاره رو هم دعوا میکنم الکی بهش گیر میدم ... خیلی افسرده شدم ... یه حرفایی هم تو دلم هست که نمیتونم به هیچکس بگم ... یه کمم اوضاع مالی مون ریخته بهم تا شهریورم ادامه داره ... یکم برام دعا کن ... تا حالا تو این شرایظ نبودم ... اینکه زیاد تو وبلاگ نی نی مینویسم میخوام فقط حتی چند لحظه هم که شده از این فکرا دور بشم ..

کاملا درکت میکنممطمئن باش با به دنیا اومدنش همه چی حل میشه
زهرا
5 مرداد 92 13:52
ای جان....
ان شاءالله که سفر خوبی داشته باشه نی نی گل...


مامان حنانه زهرا
5 مرداد 92 14:29
واااااااااااااااای چه مامان بداخلاقی
مامانی چرا باباییشواذیت میکنی ها
خوب پسر کوچولوهم قهر میکنه دده


مامان حنانه زهرا
9 مرداد 92 9:41
منم اپم گلم
ارام
9 مرداد 92 10:26
سلام
مبارکه
این روزا سخت و شیرین میگذره
تازه وقتی نی نی به دنیا می یادم یک کم افسردگی میگیری
اما این مردای بیچاره تحمل میکنن و ما رو شرمنده خودشون بهت قول میدم
انشاا... نی نی به سلامتی میاد تو بغلت

سلام
ممنون ارام جان
شرمنده آدرس وب رو اشتباه نوشتی نمیتونم بهت سر بزنم

مامان حنانه زهرا
10 مرداد 92 13:37
سلام عزیزم
نی نی گپ وب اصلیم خرابه واسه همین یه وب دیگه درست کردم اونجا فقط میتونم چت کنم.2222 متاسفانه مدیریتم درست نکرد.


مامان محمدمهدی
15 مرداد 92 9:56
آخی خب چرا اینقدر حالتون بد بود؟
بیچاره آقای همسر!!


ممیدونم
مامان حنانه زهرا
17 مرداد 92 14:38
دلها همه بهاران شد از شمیم باران


مه رخ نموده امشب در عید روزه داران


هر کس که در دعایش یادی کند ز یاران


شیرین تر از عسل باد کامش به روزگاران


پیشاپیش عیدتون مبارک گلم






عید شما هم مبارک



مامان رادین جون
25 مرداد 92 2:22
ای جونم خانمی مواظب خودت باش درکت می کنم که یه کوچولو افسرده بشی ولی فکر نی نی باش که اون با یه دونه اشکت یه عالمه غصه ی مامانش و می خوره پس نکن این کارو هر وقت این حالت اومد سراغت برو توی هوای آزاد اگر وقت مناسبی بود برو بیرون با همسرت قدم بزن هیچ اتفاقی نمیوفته و شما هم 100 برابر روحیه میگیری امتحان کن پشیمون نمیشی